الهی...گاهی...نگاهی...

خزان به قیمت جان جار می زنید، اما بهار را به پشیزی نمی خرید !

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 63
بازدید ماه : 242
بازدید کل : 3423
تعداد مطالب : 51
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

Alternative content



اقیانوس عاطفه

خدا زیباست و نگاه های زیبا را دوست دارد. او زیباست و قلب های مهربان را دوست دارد. او زیباست و عشق های جاودان را دوست دارد. پس نگاهت را زیبا کن، قلبت را مهربان کن، عشقت را جاودانه کن تا روحی که خداوند از وجود خویش در تو نهاد زیبا شود.

انسان ناامید خدا را غمگین می کند. با امیدت خداوند را شاد کن تا خداوند نیز تو را شاد کند. اگر طالب رسیدن به هدفی هستی صبر را پیشه کن و امیدت تنها به خدا باشد. تنها اوست که از راز و آرزوهای تو آگاه است و هیچ گاه امید بنده ی امیدوارش را ناامید نمی کند.

ناامیدی قفلی است به روی درهای بسته اما امید کلیدی است برای درهای بسته.

هرگز نگو نمی توانم، بلکه اعتراف کن که نمی خواهی بتوانی.

گاهی غم های بزرگ مانع از درک بزرگی خداوند می شود.

جاده های سخت زندگی بی انتها نیستند، ما از دوردست نگاهشان می کنیم.

انسان در هنگام سختی در آغوش خداست. پس هر گاه در آغوش خدا بودی، سفارش ما را فراموش نکن.

نبرد با خدا نابودی را به همراه دارد. اما نبرد در راه خدا جاودانگی را به همراه دارد.

هیچ گاه در زندگی برای رسیدن به آرزوهایت ناامید نشو، زیرا خداوند امیدوارانه انسان را آفرید.

هر جا خدا باشد امید آنجاست. جایی نیست که خدا آنجا نباشد. پس جایی برای ناامیدی نیز وجود ندارد.

آرزوها دست نیافتنی نیستند، ما دستمان را به قدر کافی به سویشان دراز نمی کنیم.

ناراحت نباش که بعد از هر سلامی، خداحافظی وجود دارد.امیدوار باش که بعد از هر خداحافظی، سلامی نهفته است.

زمانی مردن آرزو می شود که امید رسیدن به آرزو مرده باشد.

فرداهای دیگری می آیند بدون من و تو ، پس بیا امروزمان را با یکدیگر در میان تمامی روزها جاودانه کنیم.

در برابر ناملایمات زندگی لبخند بزن تا از مبارزه با تو شرمگین شود.

این را تو بدان ...حتی اگر تو از خدایت غریب باشی او همواره به تو قریب است.

به خاطر غم هایم اشک می ریختم ، خداوند اشکهایم را پاک کرد و گفت: تا مرا داری به جای اشک ریختن لبخند بزن.

لیاقت خود را در همه چیز ثابت کن. تا لیاقت داشتن همه چیز را داشته باشی.

آفتاب سوزان سالیان سال است که نتوانسته دریا را خشک کند تو نیز دریا باش.

شادي را علت باش ، نه شريک ... و غم را شريک باش ، نه دليل.

آدمي اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودي موفق مي گردد، ولي او مي خواهد خوشبخت تر از ديگران باشد و اين مشکل است. زيرا او ديگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور مي کند.

 

آرام باش ، توكل كن، تفكر كن، و آنگاه آستين ها را بالا بزن، آنگاه دستان خداوند را ميبيني كه زودتر از تو دست به كار شده اند

اگر ديگران را با زيباترين منشها و صفات بخوانيم چيزي از ارزش ما نمي کاهد بلکه او را دلگرم ساخته ايم آنگونه باشد که ما مي گويم.

 

بهترين درسها را در زمان سختي آموختم و دانستم صبور بودن ايمان است و خويشتن داري يک نوع عبادت ، فهميدم ناکامي به معني تاخير است نه شکست و خنديدين يک نيايش است.

 

وقتي به علاوه ي خدا باشي مي توني منهاي هر چيزي زندگي کني.

 

مردم مرا ديوانه مي خوانند از اين رو که روزهاي زندگي ام را به طلا نيز نمي فروشم. من هم آنها را ديوانه مي خوانم چرا که مي پندارند روزهايم با طلا خريدني است.

 

من هرگز مورد حسد و نفرت کسي قرار نگرفته ام، پس از هيچ کس بالاتر نيستم.من هرگز مورد ستايش و تحقير کسي قرار نگرفته ام، پس پائين تر از هيچ کس نيستم.

 

 زميني که روي آن زندگي مي کنيم بهتر خواهد شد اگر ما بهترباشيم و بدتر خواهد شد اگر ما بدتر باشيم.

 

از انسانها غمي به دل نگير،

زيرا خود نيز غمگينند! با آنکه تنهايند ولي از خود ميگريزند!

زيرا به خود و به عشق خود و به حقيقت خود شک دارند.

پس دوستشان بدار حتي اگر دوستت نداشته باشند.

 

روزي از روزها ، شبي از شب ها خواهم افتاد و خواهم مرد.

 اما مي خواهم هر چه بيشتر بروم تا هرچه دورتر بيفتم .

تا هرچه ديرتر بيفتم ، هر چه ديرتر و دورتر بميرم .

 نمي خواهم حتي يگ گام يا يك لحظه پيش از آنكه مي توانسته ام بروم و بمانم ،

 افتاده باشم و جان داده باشم.

 

اميد داشته باشيم، هنوز خدا را داريم.

اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست.

 او جانشين همه نداشتنهاست.

 نفرين ها و آفرين ها بي ثمر است.

 اگر تمامي خلق گرگهاي هار شوند.

 و از آسمان هول و کينه بر سرم بارد.

 تو مهربان جاودان آسيب نا پذير من هستي.

 اي پناهگاه ابدي

 تو مي تواني جانشين همه بي پناهي ها شوي.

 

خدايا بفهمان که بي تو چه مي شوم ، اما نشانم نده!

خدايا، هم بفهمان و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد 


خدا به من زيستي عطا کن که در لحظه ي مرگ ، به بي ثمري لحظه اي که براي زيستن تلف کردم ، سوگوار نباشم

در زندگي طوري باش که انانکه خدا را نمي شناسند ، تورا که مي شناسند خدا را بشناسند!

  

نويسنده: مارس تاريخ: پنج شنبه 12 خرداد 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

" مقدمتان ستاره باران "

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to mars.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com